سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق خاموش

حکمت، روشنی هر دل است . [عیسی علیه السلام]

از: غزال  شنبه 87/10/28  ساعت 5:23 عصر  

ادامه شعردخترای ننه دریا

"-پسرای عمو صحرا لب تون کاسه نبات

صد تا هجرون واسه یه وصل شما خمس و زکات !

دریا از اشک شما شور شد و رفت

بخت مون از دم در دور شد و رفت

راز عشقو سر صحرا نریزین

اشک تون شور تو دریا نریزین!

اگه اب شور بشه ،دریا به زمین دس نمی ده

ننه دریام دیگه ما رو به شما پس نمی ده .

دیگه اون وخ تا قیامت دل ما گنج غمه

اگه تا عمر داریم گریه کنیم ، بازم کمه.

پرده زنبوری دریا میشه برج غم مون

غشق تون دق میشه ،تا حشر میشه همدم مون!"

 

مگه دیفار خزه موش نداره ؟

مگه موش گوش نداره؟-

 

موش دیفار ننه دریا رو خبر دار می کنه:

ننه دریا کج و کوج

بد دل و لوس و لجوج،

جادو در کار می کنه .-

تا صدا شون نرسه

لب دریای خزه،

از لجش، غیه کشون ابرارو بیدار میکنه :

 

اسبای ابر سیا

تو هوا شیهه کشون ،

بشکه خالی رعد

روی بوم آسمون.

آسمون غرومب غرومب !

طبل اتیش ،دو دو دومب!

نعره ی موج بلا

می ره تا عرش خدا ؛

صخره ها از خوشی فریاد میزنن

دخترا از دل آب داد میزنن:

 

"-پسرای عموصحرا !

دل ما پیش شماس .

نکنه فکر کنین

حقه زیر سر ماس:

ننه دریای حسود

کرده این آتیش و دود!"

 

پسرا،حیف !

که جز نعره و دل ریسه ی باد

هیچ صدای دیگه ای

به گوشاشون نمیاد!-

غم شون سنگ صبور

کج کلاشون نمدک

نگا شون خسته ودور

دل شون غصه ترک ،

تو سیاهی، سوت و کور

گوش می دن به موج سرد

می ریزن اشکای شور

 توی دریای نمور...

 

جم جمک برق بلا

طبل آتیش تو هوا !

خیز خیزک موج عبوس

تا دم عرش خدا !

نه ستاره نه سرود

لب دریای حسود ،

زیر این تاق کبود

جز خدا هیچ چی نبود

جز خدا هیچ چی نبود!

                              "  احمد شاملو"

 


نظرات شما ()

از: غزال  پنج شنبه 87/10/26  ساعت 3:41 عصر  

دخترای ننه دریا

 

یکی بود یکی نبود

جز خدا خدا هیچ چی نبود

زیر این تاق کبود

نه ستاره

           نه سرود

عمو صحرا تپلی بادو تا لپ گلی

پاو دستش کوچولو

ریش وروحش دو قلو

چپقش خالی وسرد

دلکش دریای درد

در باغو بسه بود

دم باغ نشسه بود

 

"-عمو صحرا پسرات کو؟"

"- لب دریان پسرام.

دخترای ننه دریارو خاطر خوان پسرام

طفلیا، تنگ غلاغ پر پاکشون

خسته ومرده میان

از سر مزرعه شون

تن شون خسٌه کار

دلشون مرده زار

دسٌاشون پینه ترک

لباساشون نمدک

پاهاشون لخت وپتی

کج کلاشون نمدی

میشینن با دل تنگ

لب دریا سر سنگ

طفلیا شب تا سحر گریه کنون

خوابو از چشم به در دوختشون پس می رونن

توی دریای نمور

میریزن اشکای شور

می خونن- اخ که جه دل دوزو چه دل سوز می خونن

 

"-دخترای ننه دریا ! کومه مون سرد وسیاس

چش امیدمون اول به خدا، بعد به شماس.

 

کوره ها سرد شدن

سبزه ها زرد شدن

خنده ها درد شدن.

 

از سر تپه شبا

شیهه اسبای گاری نمیاد ،

ازدل بیشه ، غروب

چهچه سار و قناری نمیاد

 

دیگه از شهر سرود

تک سواری نمیاد

 

دیگه مهتاب نمیاد

کرم شب تاب نماد

برکت از کومه رفت

رستم از شانومه رفت :

تو هوا وقتی که برق می جٌه وبارون می کنه

کمون رنگه به رنگش دیگه بیرون نمیاد

رو زمین وقتی که دیب دنیا رو پر خون میکنه

سوار رخش قشنگش دیگه میدون نمیاد

 

شبا شب نیس دیگه یخ دون غمه

عنکبوتای سیا شب تو هوا تار می تنه

 

دیگه شب مرواری دوزون نمیشه

اسمون مثل قدیم شب ها چراغون نمیشه

غصه ی کوچیک سردی مث اشک –

جای هر ستاره سوسو می زنه

سر هر شاخه خشک

از سحر تا دل شب جغده که هوهو میزنه

 

دلا از غصه سیاس

اخه پس خونه خورشید کجاس؟

 

قفله؟وازش میکنیم!

قهره؟ نازش میکنیم!

می کشیم منتشو

می خریم همتشو!

 

مگه زوره؟ به خدا هیشکی به تاریکی شب تن نمی ده

موش کورم که میگن دشمن نوره، به تیغ تاریکی گردن نمی ده!

 

دخترای ننه دریا ! رو زمین عشق نموند

خیلی وخ پیش بارو بندیل شو بست خونه تکوند

دیگه دل مثل قدیم عاشق وشیدا نمی شه

تو کتابم دیگه اون جور  چیزا پیدا نمیشه

 

دنیا زندون شده :نه عشق ،نه امید،نه شور،

برهوتی شده دنیا که تا چش کار می کنه مورده س و گور.

 

نه امیدی- چه امیدی؟ به خدا حیف امید!-

نه چراغی- چه چراغی ؟ چیز خوبی می شه دید؟-

نه سلامی – چه سلامی؟ همه خون تشنه هم!-

نه نشاطی- چه نشاطی؟ مگه راهش می ده غم؟-:

 

داش اکل ، مرد لوطی ،

ته خندق تو قوطی!

توی باغ بی بی جون

جم جمک بلگ خزون!

 

دیگه ده مثل قدیم نیس که از اب در می گرفت

باغاش انگار باهارا از شکوفه گر می گرفت :

 

اب به چشمه!حالا رعیت سر اب خون می کنه

واسه چار چیکه اب ،چل تا را بی جون می کنه

نعشا می گندن ومیپوسن و شالی می سوزه

پای دار،بی چاره همون جور تو هوا چش می دوزه

 

-"چی می جوره تو هوا؟

رفته تو فکر خدا؟..."

 

-"نه برادر!تو نخ ابره که بارون بزنه

شالی از خشکی درآد ،پوک نشا دون بزنه :

اگه بارون بزنه !

آخ ! اگه بارون بزنه !"

 

دخترای ننه دریا !دلمون سردو سیاس

چش امیدمون اول به خدا بعد به شماس.

 

ازتون پوست پیازی نمی خوایم

خودتون بس مونین ، بقچه جاهازی نمی خوایم.

چادر یزدی و پاچین نداریم

زیر پامون حصیره ، قالیچه وقارچین نداریم.

 

بذارین برکت جادوی شما

ده ویرونه رو اباد کنه

 

شبنم موی شما

جیگر تشنه مونو شاد کنه

شادی از بوی شما مس شه همین جا بمونه

غم ، بره گریه کنون ،خونه ی غم جا بمونه..."

 

پسرای عمو صحرا ، لب دریای کبود

زیر ابرو مه و دود

شبوازراز سیا پر میکنن،

توی دریای نمور

می ریزن اشکای شور

کاسه ی دریا رو پر در میکنن.

 

دخترای ننه دریا ته آب

میشینن مست و خراب .

 

نیمه عریون تن شون

خزه ها پیرهن شون

تن شون هرم سراب

خنده شون غل غل آب

لب شون تنگ نمک

وصل شون خنده شک

دل شون دریایخون،

پای دی فار خزه

می خونن ضجه کنون


نظرات شما ()

از: غزال  دوشنبه 87/10/23  ساعت 5:5 عصر  

اشک

اگر اشک های من وتو

در دو برکه فرو ریزد

 

خواهی دید در کدامیک

 نیلوفر سال خواهد مرد


نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ادامه شعردخترای ننه دریا
دخترای ننه دریا
اشک
[عناوین آرشیوشده]

فهرست


18769 :کل بازدید
1 :بازدید امروز
1 :بازدید دیروز

اوقات شرعی


درباره خودم


عشق خاموش

لوگوی خودم


عشق خاموش

لوگوی دوستان


لینک دوستان


قلب عاشق من

اشتراک


 

آرشیو


دی 1387

طراح قالب